به مناسبت سال‌روز میــلاد پیـامبــر صلــح و آشتــی(2)

« تاریخچــه تزییــن درخت کـاج »

 ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

 احتمالاً سنت تزیین کاج از دوران باستان و از آن هنگام که درخت به عنوان یک «توتم»، مورد پرستش قرار می‌گرفته، به یادگار مانده است. 

در یک روایت دیگر نیز آمده است:

   « درخت کاج را نخستیــــن بار در سال 1605 میــلادی در آلمان به صورت امروز تزییــن می‌کردند.»

   و بر اساس همین روایت بود که «مارتین لوتر» عادت داشت در شب تولد مسیح(ع)، شاخه‌های درختان کاج را به خانه بیاورد و برای خوشحال کردن کودکان، آن را تزیین کند و کم کم همین عادت، به یک رسم و سنت تبدیل شد  و در سال 1840میلادی، مراسم آرایش درخت کاج به انگلستان و از آن‌جا به آمریکا راه یافت.  

  و بنا بر روایتــــی دیگر؛

   پیدایش درخت کاج از زمان فراعنه به یادگار مانده، اما هنوز تاریخچه تزیین کاج در آغاز سال نو مسیحی، به گونه‌ای مشخص، روشن نشده است....

    بیشتر محققان بر این باور هستند که در زمان‌های قدیم، این رسم با پرستش درختان بی ارتباط نبوده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 ـ توتم به شی یا گیاهی نمادین گفته می‌شود که ظاهراً توتم پرستان و اقوام بومی بیشتر قاره‌ها، اعتقاد دارند نیرویی‌ست که باعث حمایت و حفاظت از طایفه و  قبیله می‌شود.

ـ مارتین لوتر آلمانی از پیشوایان معروف نهضت اصلاحات پروتستان و کشیش متجدد و مترجم انجیل به زبان آلمانی ( درگذشته در سال 1546م).

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤



نظرات شما عزیزان:

♥...گل پسر...♥
ساعت22:13---10 دی 1391
سلام


بروزم ابجی


♥...گل پسر...♥
ساعت23:57---9 دی 1391
چشششششششششششششم
چشششششششششششمت بی‌بلا.....


♥...گل پسر...♥
ساعت23:22---9 دی 1391
به قول حاجی...



اخ نمی دونی که چقد افسرده حالم...
چی؟؟؟ حاجی کیلویی چند؟؟

افشاتره من‌ظورت بود؟؟‌دیگه آره!!!؟؟؟

آخه بابا جوووووونی مثلاً.

بگذار واسه بزرگترا این حالو............

یعنی پیرا .... فسیلا..... کهن سالان.....
که دیگه به آینده ، فکر نمی کنن و امیدوار نیستن به چیزی

اینجوری میشی گل پسر هاااااا. گفته باشم!!!!!!!!!


جوجو
ساعت23:22---9 دی 1391
ای ول چه خبره ؟؟؟
کریسمسه؟؟؟
وااااااااااااااااااااااااااا اای چه دیر رسیدم/
چه مطالب جالبی گذاشتی یاسی جون
مر30


♥...گل پسر...♥
ساعت23:12---9 دی 1391
هر کس با صفتی زیبا می شود


تو با خندیدن


من با گریستن


خدا


این زیبایی رو از ما نگیرد
شاد باشی و برقرار گل پسر شیرازی
خنده که خیلی بهت میاد چون بیشتر اوقات شادمون می کنی


سطر خاموش من
ساعت22:06---9 دی 1391
صدا کن مرا
صداي تو خوب است.
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد.
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.
و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش‌بيني نمي‌كرد.
و خاصيت عشق اين است.
كسي نيست،
بيا زندگي را بدزديم، آن وقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم.
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.
بيا زودتر چيزها را ببينيم.
ببين، عقربك‌هاي فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردي بدل مي‌كنند.
بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي‌ام.
بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.
مرا گرم كن
(و يك‌بار هم در بيابان عشق هوا ابر شد
و باران تندي گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،
اجاق شقايق مرا گرم كرد.)


♥...گل پسر...♥
ساعت11:37---9 دی 1391


سلام ابجی خوبی؟ خب هر روز تعطیل می شید...حال می کنید به موالا...البته ما که تعطیل خدایی هستیم...!

ایشالا که شاد+موفق باشید...


از مقطع ابتدایی و راهنمایی‌ام ، مدتها گذشته است و حالشو اونا بردن نه من............ اما آی حااااااااال میده تعطیلی، جای بچه ها و معلماشون هم ما خوشحال میشیم........


بی بهانه یاد من باش
ساعت10:21---9 دی 1391
همه ذرات جان پیوسته با دوست / همه اندیشه ام اندیشه اوست





نمی بینم به غیر از دوست اینجا / خدابا این منم یا اوست اینجا . . . ؟
گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم/ گفتا که بنشناسم، من خویش زبیگانه
دیوان شمس(مولانا)


اسما
ساعت0:28---9 دی 1391
منم درخت کاج می خوااااااااااام
یاسی جون
کریسمس..............


هانیه
ساعت23:36---8 دی 1391

خیلی خوب بید


♥...گل پسر...♥
ساعت22:32---8 دی 1391
سیلام بر ابجی پارسی خودم یعنی ابجی یاسی...به به ایشالا که مبارکه!


خب من یه سوال دارم:


خداوکیلی دیشب که من نبودم،اصلا تولد به دلتون نشست؟


اره می دونم...همه دلتون واسم تنگ شده بود...


خخخخخخ! راستش من هم 4شنبه رفته بودم اصفهان پیش یه عزیزی مثل شما....(خواهرم)


اره جاتون خالی...اتفاقا ما هم دیشب تولد داشتیم....


ساعت 1 یا 2 نصف شب هم بود برگشتیم...


صب هم تا رسیدیم من رفتم دنبال یه کاری تا ساعت1 بعدشم جاتون خالی تا حالا دربست خواب بودم....


ابجی من می خوام از طرف شما شام خودمم رو دعوت ایزدمهر کنم ولی اون خدایش پا نمی ده...اصلا از من خوشش نمیاد(دلش هم بخواد!!!)


خداوکیلی این ابجی که همه میشناسنش و همسایه مون هم هست بیشتر هوای ما رو داره تا ایزدمهر...


والا...


بگذریم...خب دیشب رو که تک خوری کردید...


حالا اکشال نداره یکی از دوستان یه تولد بگیره یا یه جشنی بعدش از 10 روز قبلش با من هماهنگ کنید تا بتونم بیام!!!!!


اره.... من اگه باشم از گشت ارشاد هم خبری نیس....ما خودمون گشت ارشادیم...


والا ...


ببخش ابجی خواب زده به سرم زیادی حرفیدممممممممممممممممممممممممم مممممممممممممممممممممممممممممم مممممممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممم


وووووووووی چی گفتم یاعلی






آخ که چقدر دلت پره از دست ایزدمهر...........
سفارش ما رو هم که به زمین گذاشتی لابد!!!؟

راااااستی بقیش موند: خخخخخخ خ خخخ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • مال ای اس
  • آریس پیکس